اُكْدُلُنْ
امروز با خاله مريم رفتيم پارك. تو راه خاله يادش افتاد كه عطرش رو نزده. رسيديم تو يه كوچه كه خلوت بود. خاله يواشكي اسپري زد. كه يهو باربدي آقا بلند گفت: خاله مريم مگه اينجا جاي پيس پيس، اُكْدُلُنْ زدنه؟ دو بار هم تكرار كرد.خيلي خنديدم. خاله ميگفت آدم با باربد بره دزدي. خيلي تو پارك بازي كرد. به يه بچه، پيش باباش گفت: مامان ببين كچله. مو نداره. باباي بچه هم كلي خنديد. امشب اولين شبي بود كه تا صبح پوشك نداشت. ساعت 9 صبح رفته بود دستشويي.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی