باربدباربد16 سالگیت مبارک

باربدي آقا

احساساتی

1390/3/28 23:59
نویسنده : لعيا خاني
175 بازدید
اشتراک گذاری

رفتم خونه كلي باهاش بازي كردم و خوابيديم. داشتيم مي خوابيديم بهش نگاه كردم و گفتم باربد خيلي دوست دارم. با بغض بهم نگاه كرد و گفت: منم تو رو خيلي دوست دارم. قلب
اونقدر به دلم نشست كه كلي ماچش كردم. ÷سرم جدیداً خیلی احساساتی شده. بعد از ظهر هم خونه مونديم و با هم كلي بازي كرديم. يهو اومد (براي اولين بار) گفت: مامان لعيا مي خوام برات شعر بخونم. و برام شعر خوند.كلي ذوق كردم. بابايي هم ساعت هشت و نيم بود كه اومد خونه. كه شروع به بازي كردند.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به باربدي آقا می باشد