باربدباربد، تا این لحظه: 16 سال و 11 روز سن داره

باربدي آقا

وابستگي

1390/4/2 23:59
نویسنده : لعيا خاني
142 بازدید
اشتراک گذاری

امشب شام من و بابايي جايي دعوت بوديم و نمي‌شد كه باربدي آقا رو ببريم. خاله مريم اعلام آمادگي كرد كه باربدي آقا رو نگه داره. ولي هر كاري كردم نتونستم خودم رو راضي كنم كه بدون پسرم برم مهموني. مطمئن بودم كه كوفتم مي شه. به بابايي گفتم تنهايي بره ولي بابايي هم گفت كه مي خواد پيش ما باشه و نرفت. واي از دست اين وجدان و وابستگي زياد.
از صبح كه بيدار شده بود مي گفت پيتزا مي خوام. شام هم رفتيم رستوران ايتاليا ايتاليا تو سعادت آباد كه باربدي آقا لطف كرد و دو تا اسلايس پيتزا خورد. خوب بود. خوش گذشت. بعدشم رفتيم بستني منصور. باربدي آقا براي اولين بار فالوده خود. خوشش اومد. مي گفت: ماكاروني سفيده. خوشحالم كه بدون باربدي آقا مهموني نرفتم.
در ضمن براي دومين بار تا صبح پوشك نداشت. تصميم گرفتم از فردا ديگه شبها هم پوشك نبندمش.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به باربدي آقا می باشد