باربدباربد16 سالگیت مبارک

باربدي آقا

سلموني

1390/5/19 23:59
نویسنده : لعيا خاني
183 بازدید
اشتراک گذاری

شب افطاري من و بابايي يه جاي رسمي دعوت بوديم. من نرفتم و بابايي رفت و ما رفتيم خونه مامان بزرگ. قبلش رفتيم سلموني و كلي از موهاشو كوتاه كرد. تو سلموني فكر كردند دختره. پسرم تو سلموني جيكش در نمي باد. آقائه آقا. بابايي هم ساعت ده و نيم بود كه اومد و شروع كردند به بازي.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به باربدي آقا می باشد