باربدباربد، تا این لحظه: 16 سال و 9 روز سن داره

باربدي آقا

مهندس

1390/1/8 14:18
نویسنده : لعيا خاني
146 بازدید
اشتراک گذاری

پريروز به محمد رضا توضيح دادم كه باربد يه گوسفند داره كه پستونكش رو مي خوره و در آري گريه ميكنه و مي لرزه. ديروز براش بردم ببينه. صبح خواب بود گذاشتم بغل دستش. از قرار صبح كه از خواب بيدار شده با مامانش كلي كلنجار رفتم نتونستن راش بندازن. كار نمي كرده. آوردن پيش خاله مريم كه اين خرابه. بابدي آقا فوري گفته ببين و چسبشو باز كرده دكمشو On كرده و پستونكشو گذاشته دهنش و كار كرده.(يعني ببين اينجوري كار مي كنه.) پسرم كلي مهندسه

محمد رضا عادت داره قبل از خوابش يه خوراكي بخوره. خاله مريم براشون چوب شور آورد. خداي من چه جوري مي خورد انگار توي عمرش نخورده بود. كلي خنديدم.

بعد از ظهر رفتيم خونه عمه من براي عيد ديدني. خداي من پدر منو درآورد تا لباس پوشيد الا و للله نمييام كه نمي يام. كلي منو كتك زد ولي رفتيم. اونجا رو هم كه بماند گذاشته بود روي سرش براي همه آجيل ميكشيد و ... . خلاصه كه خيلي خسته شد. شب هم خونه مامان بزرگ با بدبختي و به كمك كارتون غذا خورد.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به باربدي آقا می باشد