باربدباربد16 سالگیت مبارک

باربدي آقا

مرغ

1390/2/16 23:59
نویسنده : لعيا خاني
160 بازدید
اشتراک گذاری

ظهر رفتيم خيابان ايرا ن (براي اولين بار بود كه مي رفتيم.)  براي خريد مرغ. يكي از دوستامون براي نذري خواسته بود. تو راه بهش گفتم كه داريم مي ريم مرغ و ماهي ببينيم ولي وقتي داشتيم مي خريديم خواب بود. حالا خريديم داشتيم مي رفتيم كه بيدار شد و گريه كه پس مرغ و ماهي كوش؟ حالا هي توضيح بده كه خريديم و خواب بودي ولي ... . داد مي كشيد من مرغ ميخوام. بعدشم رفتيم خونه مامان بزرگ. تا شب اونجا بوديم. بعد از ظهرشم با بابايي رفت پارك و منم مشغول نذري پختم با خانواده پدري.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به باربدي آقا می باشد