حفظ کردن
امروز يه حرف جالبي زد (البته براي خودم جالب بود). يكي از شمارههاي اداره بابايي كه رو گوشي خونه افتاده بود رو ميخواستم حفظ كنم نميتونستم. شروع كردم به بلند خوندن شمارهها. به باربدي آقا گفتم: مامان اين شماره رو حفظ كن بعد يكي يكي اعداد رو ميخوندم. اومد جلو و خم شد روي گوشي و گفت : مامان ببينم حفظ رو. خندم گرفته بود ولي به روي خودم نياوردم و حفظ كردن رو بهش توضيح دادم كه مثل شعرهايي ست كه تو بلدي و از اين حرفها.
برام خيلي جالب بود.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی