رعد و برق
از صبح خونه بوديم و به كارهامون رسيديم و كلي آب بازي و خواب بعد از ظهر و بعدش هم با بابايي رفت كارواش. تا رسيدن خونه برق قطع شد. رعد و برق بدي بود. يكم ترسيده بود. و همش می گفت داره رعد و برق می یاد. مثل هر موقع كه برق قطع مي شه با بابايي شروع كردن به سايه بازي. (بازي مورد علاقه باربدي آقا). شب هم چمدون رو بستيم تا صبح كله سحر بريم به قول باربدي آقا اِوَهان (اصفهان)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی