باربدباربد، تا این لحظه: 16 سال و 11 روز سن داره

باربدي آقا

عكسهاي توچال

حالا يه چند تا عكس از باربدي آقا ميذارم كه همه بدونن چقدر بهش خوش گذشته. اين دندوناي آقاي آدم برفي پاستيل مي باشد. ...
10 بهمن 1390

عشقولانه

شنبه 24/10/1390 باربدي آقا عادت كرده و دوازده ظهر زودتر از خواب بيدار نمي شه. بالاخره بيدار شد. امروز از صبح با من عشقولانه داره. راه مي ره بوسم مي كنه و همش بهم جسبه همش بهم مي گه مامان لعيا خيلي دوست دارم خلاصه كه خيلي روز خوبيه. بهم مي گفت بابايي هر چي بهت گفت به من بگو برم بكشمش. نمي دونم اين روزها كه خيلي پيشش بودم اينجوري شده يا ... اصلاً خودم خوب نيستم و غصه فردا و رفتن به اداره داره منو مي كشه. ايكاش مي شد كه ديگه نرم اداره. شب هم مي خواستيم بخوابيم شايد نزديك يك ساعت و نيم سه تايي تو تختخواب داشتيم بازي مي كرديم. حالا مگه باربدي آقا خوابش مي برد منم خوابم پريده بود به باربدي آقا گفت: خوابم پريده بهم برگشته ميگه: اگه خوابت پريده پ...
25 دی 1390

بدون عنوان

جمعه 23/10/1390 از ديروز قرار بود كه امروز با بابايي برن برف بازي. كلي اصرار كرد كه مامان لعيا تو هم بيا  با هم به بابايي گوله برف پرتاب كنيم كه منم با تمام كارهايي كه داشتم قبول كردم. ميخواستيم بعد از صبحونه بريم كه هر كاري كرديم صبحونه بخوره نخورد كه نخورد. گفت باربد اگه نخوري برف بازي نمي ري ها. بهم گفت: صبحونه نمي خوام برف بازي هم نمي خوام تو اتاقم پازل بازي مي كنم. مامان لعيا ميدوني از كي پازل بازي نكرديم.  خلاصه كه توچال هم نرفتيم. شب رفتيم خونه مامان بزرگ اينقدر شلوغ كرد كه حد نداشت. اصلاً يه لحظه آروم و قرار نداشت. ...
25 دی 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به باربدي آقا می باشد