باربدباربد، تا این لحظه: 16 سال و 9 روز سن داره

باربدي آقا

بال شلنگي

1389/12/4 9:31
نویسنده : لعيا خاني
228 بازدید
اشتراک گذاری

پريشب داشتيم شام مي خورديم از اين زيتون هاي درشت اويلا بهش دادم و گفتم مامان ببين اينجوري بخور مثل سيب. باباش هم همون كارو كرد و مثل سيب خورد. يه نگاه عاقل اندر سفيه به ما كرد و گفت: شما سيب  بخوريد. من آلبالو و فوري انداخت توي دهنش. كلي خنديدم.
خيلي خسته بودم، روي مبل نيم ساعت از ساعت يازده و نيم تا 12 خوابيدم. بيدار شدم ديدم ماشاءالله باربد سرحال داره بازي مي كنه. يه پمپ كوچيك داره كه بهش يه چيزي شبيه شلنگ وصل
مي شه كه باهاش تشكش باد مي شه. اون شلنگ رو برداشته بود و انداخته بود دور گردنش و نشسته بود. و با اون بپر بپر مي كرد و مي گفت مامان ببين اينا بال منه. كلي بغلش كردم و چلوندمش. با هم كشتي گرفتيم و من هي فيتيله پيچش مي كردم اونم همينطور. من خسته شدم ولي اون .... . با تشر باباش كه ساعت يك صبحه، بايد بخوابي، دراز كشيد. خلاصه كه نمي دونم ساعت چند خوابش برد. به قول باباش ظهر بخوابه يا نخوابه همينه شب زودتر از ساعت 2 نمي خوابه. ماشاءالله

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به باربدي آقا می باشد