نمايشگاه كتاب كودك و نوجوان
ديروز از اداره رفتم خونه با خواهرم و باربدي آقا رفتيم نمايشگاه كتاب كودك و نوجوان. بد نبود يه چند تا كتاب خريديم. پسرم خيلي علاقه نشون مي داد و دوست داشت ببينه كه من چي براش مي خرم. برگشتني هم رفتيم نمايشگاه مواد غذايي. چقدر شلوغ بود خيلي شلوغتر از نمايشگاه كتاب بود. خاله عادله و عمو رضا رو هم توي نمايشگاه ديديم. خلاصه رفتيم خونه. همه كتاب هاشو از كيسه درآورده بيرون و مي گفت بخون. از هر كدوم چند بيت مي خوندم و بعد اون يكي رو ميآورد. خلاصه كلي خوشحال بود.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی