باربدباربد16 سالگیت مبارک

باربدي آقا

جيك جيك

1390/9/11 23:59
نویسنده : لعيا خاني
161 بازدید
اشتراک گذاری

شب رفتيم خونه مامان بزرگ بعدشم ساعت 1 شب رفتيم خونمون. تا رسيديم برگشت گفت: من بخوابم شما مي‌ريد اداره. شايد اين هزارمين باره كه اين حرف رو مي‌زنه. هميشه فكر مي‌كنه كه تا مي خوابه ما مي ريم ادره. بازهم براش توضيح دادم كه نه، ما صبحها مي ريم و كلي غصه. خدايا چكار كنم نمي دونم. گریه
بعد شروع كرد به جيك جيك كردن و گفت من جوجوام مامان لعيا تو هم مرغي (چون مامانه جوجويي). به بابايي هم گفت خروس. بعد همه حرفامونو با جيك جيك مي زديم. با جيك جيك بهش فهموندم كه بريم بخوابيم. بعد اونم با جيك جيك بهم گفت: نه، كارتون ببينيم. خنده كلي خنديدم و ساعت حدود يك ربع به دو خوابيد.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مامان دیبا و پرند
14 آذر 90 21:17
سلام دوستم فرقی نمی کنه چقدر توضیح بدی تا تو بری سرکار همین موضوع برقراره.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به باربدي آقا می باشد