ساندويچ مثلثي
ديروز توي اداره جوايز مسابقه قرآن در خانه را قرعه كشي كردند و اولين بار بنده در قرعه كشي برنده شدم. جايزه ساندويچ ميكر بود. البته خاله كتي پاسخنامه رو پر كرده بود. مرسي خاله كتي.
خاله افسانه گفت: صبحونه براي باربدي ساندويچ درست كن. تو خونه براش باز كردم و توضيح دادم كه چيه و گفتم كه برات ساندويچ مثلثي مي خوام درست كنم. چون هفته پيش براش براي اولين بار كلاب خريده بودم تا ديد گفت: مامان ساندويچ مثلثيه. خلاصه كه بعد از ظهر براش يكي با پنير ورقه اي و گردو درست كردم خورد و گفت ايندفعه با پنير گودا درست كن. عجيب بود كه خورد و بعد هم شيرش رو خورد. ماشاءالله. خدا رو شكر.
شب هم دعوت بوديم خونه عمو محمد رضا و خاله فروغ به صرف خوردنه غذاي سنتي چهارشنبه سوري آستارا. خوشمزه بود. توي كوچه خونه عمو خيلي شلوغ بود آقايون داشتن حركات موزون انجام مي دادن و بقيه هم آتيش بازي و ترقه بازي مي كردن. خلاصه با بدبختي رسيديم. باربدي هم چون خاله و عمو خيلي لوسش مي كنن خيلي بهش خوش گذشت. روز خوبي بود.