باربدباربد، تا این لحظه: 16 سال و 11 روز سن داره

باربدي آقا

حافظه

1390/3/6 23:59
نویسنده : لعيا خاني
154 بازدید
اشتراک گذاری

از صبح خونه بوديم و بعد از ظهر با بابايي رفت پارك و شب هم با هم بوديم و جايي نرفتيم. داشتم مي خوابوندمش. بهش گفتم: باربدي فردا با من مي يايي بريم ادارمون. پرسيد: خاله كتي هم هست. منم با ذوق كه خاله كتي رو خيلي دوست داره و حتماً مي ياد، گفتم: آره عزيزيم هست. گفت: منم نمي يام. گفتم: چرا؟ گفت: آخه خاله كتي گفت سوپ بخور ماكاني (ماكاروني) نخور. يكم فكر كردم يادم افتاد. داستان از اين قراره كه يازده ارديبهشت كه باربد مريض بود و من مونده بودم پيشش . خاله كتي زنگ زد حالش رو بپرسه. من بهش گفتم كه باربدي سوپ نمي خوره و ماكاروني مي خواد. خاله كتي هم باهاش حرف زد و گفت سوپ بخور ماكاروني نخور.  امان از اين حافظه قوي بچه ها. بعضي اوقات دردسر سازه.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به باربدي آقا می باشد