مشهد
رفتيم خونه ديدم خوبه تا صداي من شنيد بيدار شد منم فوري پيشش دارز كشيدم و خوابش برد. بعد از ظهر آژانس گرفتيم رفتيم خونه مامان بزرگ. هر كي ازش مي پرسيد كجا مي ري؟ مي گفت: مشهد. كه اونجا كلي بازي كرد ولي عطسه هاش بيشتر شد. كلي لباس پوشوندمش. ولي بازم انگار سردش بود. ...
نویسنده :
لعيا خاني
23:59